واژهنامه تخصصی کسبوکار و مدیریت
با اصطلاحات کسب و کار آشنا شوید
A
Absenteeism Rate – نرخ غیبت
نسبتی که نشاندهندهی تعداد روزهای غیبت کارکنان به کل روزهای کاری است.
Absorption Rate – نرخ جذب
سرعتی که در آن یک شرکت هزینههای ثابت و متغیر خود را پوشش میدهد و جذب هزینهها را نشان میدهد.
Average Handling Time (AHT) – زمان میانگین رسیدگی
مدت زمانی که برای حل یک درخواست یا تماس مشتری صرف میشود، شامل زمان مکالمه و هر پیگیریهای لازم.
Average Order Value (AOV) – میانگین ارزش سفارش
مقدار متوسط پولی که مشتریان برای هر خرید هزینه میکنند.
Average Revenue Per User (ARPU) – میانگین درآمد به ازای هر کاربر
میانگین درآمد کسبشده از هر مشتری یا کاربر در یک بازه زمانی مشخص.
Average Selling Price (ASP) – میانگین قیمت فروش
قیمت متوسطی که برای یک محصول یا خدمات در یک بازه زمانی مشخص دریافت میشود.
B
Bounce Rate – نرخ پرش
درصد بازدیدکنندگانی که وبسایت را بدون تعامل بیشتر ترک میکنند.
Break-Even Point – نقطه سر به سر
مقدار فروش یا درآمدی که شرکت باید به دست آورد تا هزینههای عملیاتی خود را پوشش دهد.
Budget Variance – انحراف بودجه
تفاوت بین بودجه برنامهریزیشده و نتایج واقعی مالی، که به شناسایی مسائل مالی و عملکردی کمک میکند.
C
Capacity Utilization Rate – نرخ استفاده از ظرفیت
نسبت مقدار تولید واقعی به حداکثر ظرفیت تولید ممکن یک سازمان.
Churn Rate – نرخ ریزش
درصدی از مشتریانی که یک شرکت را در یک دوره زمانی مشخص ترک میکنند.
Conversion Funnel – قیف تبدیل
مسیری که یک مشتری بالقوه از اولین تعامل تا خرید نهایی طی میکند.
Conversion Rate – نرخ تبدیل
درصدی از بازدیدکنندگان یا مخاطبان که به مشتری یا اقدامکنندهی مورد نظر تبدیل میشوند.
Cost of Goods Sold (COGS) – هزینههای کالای فروش رفته
هزینههای مرتبط با تولید کالا یا ارائه خدمات که به فروش میرسند.
Cost Per Acquisition (CPA) – هزینه به ازای جذب
هزینه میانگین برای جذب یک مشتری جدید از طریق کمپینهای بازاریابی یا فروش.
Cost Per Click (CPC) – هزینه به ازای کلیک
هزینهای که یک شرکت برای هر کلیک تبلیغی که مشتری انجام میدهد، میپردازد.
Cost Per Lead (CPL) – هزینه به ازای سرنخ
مقدار هزینهای که برای تولید یک سرنخ بازاریابی پرداخت میشود.
Cost Per Sale (CPS) – هزینه به ازای فروش
مقدار هزینهای که برای ایجاد یک فروش پرداخت میشود.
Cost Per Thousand Impressions (CPM) – هزینه به ازای هزار نمایش
هزینهای که یک شرکت برای نمایش یک تبلیغ به هزار نفر از مخاطبان پرداخت میکند.
Customer Acquisition Cost (CAC) – هزینه جذب مشتری
میانگین هزینهای که یک شرکت برای جذب یک مشتری جدید میپردازد.
Customer Advocacy – حمایت مشتریان
میزان تمایل مشتریان برای توصیه و حمایت از محصولات یا خدمات یک شرکت به دیگران.
Customer Churn Rate – نرخ ریزش مشتری
نسبت مشتریانی که در یک بازه زمانی مشخص کسب و کار را ترک میکنند یا از خدمات آن استفاده نمیکنند.
Customer Complaint Rate – نرخ شکایت مشتری
نسبت شکایات دریافتی از مشتریان نسبت به کل تعاملات مشتریان.
Customer Effort Score (CES) – امتیاز تلاش مشتری
میزانی که نشان میدهد مشتریان چقدر برای دستیابی به خدمات یا محصولات یک شرکت باید تلاش کنند.
Customer Lifetime Value (CLV) – ارزش طول عمر مشتری
مقدار درآمدی که یک مشتری در طول مدت همکاری خود با شرکت به ارمغان میآورد.
Customer Retention Rate – نرخ حفظ مشتری
نسبتی که نشاندهندهی تعداد مشتریانی است که یک شرکت طی یک دوره زمانی حفظ کرده است.
Customer Satisfaction Index (CSI) – شاخص رضایت مشتری
شاخصی که به طور کلی سطح رضایت مشتریان از خدمات یا محصولات یک شرکت را اندازهگیری میکند.
Customer Satisfaction Score (CSAT) – امتیاز رضایت مشتری
اندازهگیری میزان رضایت مشتری از خدمات یا محصولات یک شرکت.
D
Debt-to-Equity Ratio – نسبت بدهی به سرمایه
نسبتی که میزان بدهی یک شرکت را نسبت به حقوق صاحبان سهام آن اندازهگیری میکند و ریسک مالی آن را نشان میدهد.
Downtime – زمان توقف
مدت زمانی که یک سیستم، فرآیند، یا دستگاه قابل استفاده نیست و عملیاتی انجام نمیشود.
E
Earnings Before Interest and Taxes (EBIT) – سود قبل از بهره و مالیات
اندازهگیری سودآوری که درآمد یک شرکت قبل از پرداخت بهره و مالیات را نشان میدهد.
Earnings Before Interest, Taxes, Depreciation, and Amortization (EBITDA) – سود قبل از بهره، مالیات، استهلاک و کاهش ارزش
شاخصی که توانایی سودآوری یک شرکت را بدون در نظر گرفتن ساختار مالی، مالیات و هزینههای غیر نقدی نمایش میدهد.
Employee Productivity Rate – نرخ بهرهوری کارکنان
میزانی که کارایی کارکنان در انجام وظایف و تولید محصولات یا خدمات سنجیده میشود.
Employee Satisfaction Score – امتیاز رضایت کارکنان
سطح رضایت کارکنان از شرایط کاری، محیط و فرهنگ سازمانی.
Employee Turnover Rate – نرخ گردش نیروی انسانی
نسبت تعداد کارکنانی که یک شرکت را ترک میکنند به کل تعداد کارکنان.
Engagement Rate – نرخ تعامل
درصد تعامل کاربران با محتوای یک شرکت، مانند لایکها، نظرات، و اشتراکگذاریها.
Engagement Rate per Post – نرخ تعامل به ازای هر پست
نرخ تعامل مخاطبان (لایک، نظر و …) به ازای هر پست یا محتوای منتشر شده.
Error Rate – نرخ خطا
درصدی از مواردی که در فرآیند یا تولید یک خطا یا نقص رخ میدهد.
F
Fill Rate – نرخ تکمیل سفارشات
درصدی از سفارشات مشتری که به طور کامل و در زمان مقرر تکمیل میشوند.
First Call Resolution (FCR) – نتیجه گرفتن در تماس اول
درصدی از تماسهای مشتری که در اولین تلاش بدون نیاز به پیگیری حل میشوند.
First Response Time – زمان اولین پاسخ
مدت زمانی که طول میکشد تا یک شرکت اولین پاسخ را به یک درخواست یا تماس مشتری ارائه دهد.
G
Gross Burn Rate – نرخ سوخت ناخالص
میزان پول نقدی که یک شرکت به طور ماهانه برای هزینههای عملیاتی مصرف میکند.
Gross Margin – حاشیه سود ناخالص
نسبت سود ناخالص به درآمد کل که نشاندهنده سودآوری محصولات یا خدمات قبل از در نظر گرفتن هزینههای عملیاتی است.
Gross Profit Margin – حاشیه سود ناخالص
تفاوت میان درآمد کل و هزینههای تولید کالاها یا خدمات بهعنوان درصدی از درآمد کل.
H
Hashtag – هشتگ
عبارتهایی است که بدون فاصله با نماد # نوشته میشود و برای برچسبگذاری محتوا بهمنظور راحتتر دیده و پیدا شدن توسط کاربران استفاده میشود. هشتگها اغلب در شبکههای اجتماعی استفاده میشوند.
Hyperlink – هایپرلینک
لینکی است که به شکل متن یا تصویر است و شما را به یک صفحه دیگر هدایت میکند.
I
Inventory Accuracy – دقت موجودی
درصدی که نشان میدهد چه میزان از موجودی واقعی با دادههای ثبتشده در سیستم انبار مطابقت دارد.
Inventory Days – روزهای موجودی
تعداد روزهایی که موجودی کالا در انبار نگهداری میشود قبل از فروش.
Inventory Turnover Ratio – نسبت گردش موجودی
تعداد دفعاتی که موجودی کالا در طول یک دوره معین به فروش میرسد و جایگزین میشود.
K
Key Performance Indicator (KPI) – شاخص کلیدی عملکرد
معیار قابل اندازهگیری که نشاندهندهی اثربخشی یک شرکت در دستیابی به اهداف کلیدی کسب و کار است.
L
Lead Conversion Rate – نرخ تبدیل سرنخ
نسبت سرنخهای فروش که به مشتری واقعی تبدیل میشوند.
Lead Time – زمان تحویل
مدت زمان لازم از آغاز یک فرآیند (مانند دریافت سفارش) تا زمان تکمیل یا تحویل آن.
M
Market Share – سهم بازار
درصدی از بازار که توسط یک شرکت در مقایسه با رقبایش کنترل میشود.
Monthly Recurring Revenue (MRR) – درآمد تکرارشونده ماهانه
درآمد ماهانهای که از مشتریان اشتراکی یا بازگشتی دریافت میشود.
N
Net Burn Rate – نرخ سوخت خالص
تفاوت میان درآمد ماهانه و هزینههای ماهانه یک شرکت که مقدار نقدینگی مورد نیاز برای پایداری کسب و کار را نشان میدهد.
Net Income – درآمد خالص
کل درآمد منهای تمام هزینهها، شامل هزینههای عملیاتی، مالیات و هزینههای بهره.
Net Profit Margin – حاشیه سود خالص
نسبتی که سود خالص یک شرکت را به کل درآمدهایش تقسیم میکند و به ارزیابی سودآوری کلی کمک میکند.
Monthly Recurring Revenue (MRR) – درآمد تکرارشونده ماهانه
درآمد ماهانهای که از مشتریان اشتراکی یا بازگشتی دریافت میشود.
Net Promoter Score (NPS) – امتیاز خالص ترویجکننده
معیاری برای سنجش وفاداری مشتریان و احتمال توصیه برند به دیگران.
O
Operating Profit Margin – حاشیه سود عملیاتی
نسبت سود عملیاتی به کل درآمد که به توانایی یک شرکت در کنترل هزینهها اشاره دارد.
Operating Cash Flow – جریان نقد عملیاتی
پولی که شرکت از فعالیتهای عملیاتی روزانه خود تولید میکند.
Operating Expense Ratio (OER) – نسبت هزینههای عملیاتی
نسبتی که هزینههای عملیاتی را نسبت به کل درآمد نشان میدهد و میتواند بهرهوری هزینهها را نشان دهد.
On-Time Delivery (OTD) – تحویل بهموقع
نسبت سفارشاتی که در زمان مشخص و مورد انتظار به مشتریان تحویل داده میشود.
Operating Ratio – نسبت عملیاتی
نسبتی که هزینههای عملیاتی را به کل درآمد تقسیم میکند و بهرهوری عملیاتی شرکت را نشان میدهد.
Order Accuracy Rate – نرخ دقت سفارشات
درصد سفارشاتی که به درستی و بدون خطا انجام و تحویل داده میشوند.
Operating Expense Ratio (OER) – نسبت هزینههای عملیاتی
نسبتی که هزینههای عملیاتی را نسبت به کل درآمد بیان میکند و برای ارزیابی کارایی مدیریت هزینهها استفاده میشود.
Operating Margin – حاشیه عملیاتی
نسبتی که سود عملیاتی را به کل درآمد تقسیم میکند و سطح سودآوری عملیات اصلی کسبوکار را نشان میدهد.
Order Cycle Time – زمان چرخه سفارش
مدت زمانی که از زمان ثبت سفارش توسط مشتری تا تحویل نهایی میگذرد.
Operating Margin – حاشیه عملیاتی
نسبتی که سود عملیاتی را به کل درآمد تقسیم میکند و سطح سودآوری عملیات اصلی کسبوکار را نشان میدهد.
Operating Margin – حاشیه عملیاتی
نسبتی که سود عملیاتی را به کل درآمد تقسیم میکند و سطح سودآوری عملیات اصلی کسبوکار را نشان میدهد.
P
Product Defect Rate – نرخ نقص محصول
درصد محصولاتی که دارای نقص یا مشکل هستند نسبت به کل تولید.
Productivity Rate – نرخ بهرهوری
نسبتی که کار انجام شده را به منابع استفاده شده یا مدت زمان صرف شده برای تولید محصول یا خدمات اندازه میگیرد.
Profit per Product – سود به ازای هر محصول
سود حاصل از فروش یک محصول پس از کسر هزینهها.
Profitability Index – شاخص سودآوری
نسبتی که ارزش فعلی جریانهای نقدی آینده را به هزینههای اولیه یک سرمایهگذاری تقسیم میکند و سودآوری آن را نشان میدهد.
Profit Margin by Product – حاشیه سود به ازای محصول
میزان سود به دست آمده از هر محصول، به عنوان درصدی از کل فروش آن محصول.
Pipeline Value – ارزش قیف فروش
مقدار پیشبینیشدهی فروش که در قیف فروش یا مراحل مختلف فرآیند فروش قرار دارد.
Percentage of On-Time Deliveries – درصد تحویلهای بهموقع
نسبت سفارشاتی که به موقع تحویل داده میشوند.
Productivity Cost Ratio – نسبت هزینه بهرهوری
میزانی که هزینههای بهرهوری را نسبت به سود و خروجی به دست آمده نشان میدهد.
Product Availability – دسترسی به محصول
میزان دسترسی محصولات برای فروش در مقایسه با تقاضای مشتریان.
Productivity Cost Ratio – نسبت هزینه بهرهوری
میزانی که هزینههای بهرهوری را نسبت به سود و خروجی به دست آمده نشان میدهد.
Product Return Rate – نرخ بازگشت محصولات
درصدی از کالاهای فروخته شده که توسط مشتریان بازگردانده میشوند.
Q
Quality Assurance Metrics – شاخصهای تضمین کیفیت
معیارهایی که برای ارزیابی کیفیت محصول، فرآیند تولید یا خدمات استفاده میشوند.
Quality Rate – نرخ کیفیت
درصد محصولاتی که بدون نقص یا اشکال تولید میشوند.
R
Revenue Growth Rate – نرخ رشد درآمد
نرخ افزایش درآمد یک شرکت در یک دوره زمانی مشخص.
Return on Investment (ROI) – بازگشت سرمایه
نسبتی که برای ارزیابی کارایی یا سودآوری یک سرمایهگذاری استفاده میشود.
Return on Equity (ROE) – بازدهی سرمایه
مقدار سود خالصی که شرکت در ازای هر دلار از حقوق صاحبان سهام تولید میکند.
Repeat Purchase Rate – نرخ خرید مجدد
نسبت مشتریانی که مجدداً از یک کسب و کار خرید میکنند به کل مشتریان.
Revenue Per Employee – درآمد به ازای هر کارمند
درآمد کل تقسیم بر تعداد کارکنان، که بهرهوری و کارایی نیروی انسانی را نشان میدهد.
Response Time – زمان پاسخگویی
مدت زمانی که برای پاسخ به درخواست یا مشکل مشتری صرف میشود.
Revenue Per Visitor (RPV) – درآمد به ازای هر بازدیدکننده
میانگین درآمدی که از هر بازدیدکننده وبسایت به دست میآید.
Revenue per Available Room (RevPAR) – درآمد به ازای اتاق قابل دسترس
معیار کلیدی در صنعت مهماننوازی برای سنجش میزان درآمد حاصل از هر اتاق موجود.
Recurring Revenue Rate – نرخ درآمد تکراری
میزان درآمدی که به طور منظم و مداوم از مشتریان یا اشتراکها دریافت میشود
Rate of Return (ROR) – نرخ بازدهی
درصد سود یا زیانی که یک سرمایهگذاری یا دارایی در طول یک دوره مشخص به دست میآورد.
Return on Marketing Investment (ROMI) – بازدهی سرمایهگذاری بازاریابی
نسبتی که تأثیر بازاریابی را بر درآمد خالص به نمایش میگذارد.
Revenue Growth Rate – نرخ رشد درآمد
میزان رشد یا کاهش درآمد شرکت در مقایسه با بازههای زمانی قبلی.
Return on Equity (ROE) – بازده حقوق صاحبان سهام
میزانی که سود خالص شرکت را به نسبت حقوق صاحبان سهام آن اندازه میگیرد.
S
Sales Growth – رشد فروش
نرخ رشد درآمد فروش یک شرکت در یک بازه زمانی معین.
Sales Per Employee – فروش به ازای هر کارمند
مقدار کل فروش تقسیم بر تعداد کارکنان، معیاری برای اندازهگیری بهرهوری فروش.
Social Media Engagement Rate – نرخ تعامل رسانههای اجتماعی
نسبت تعاملات (لایک، اشتراکگذاری، نظرات و …) کاربران با محتوای منتشر شده در رسانههای اجتماعی.
Sales Conversion Rate – نرخ تبدیل فروش
درصدی از سرنخها یا فرصتهای فروش که به مشتری واقعی تبدیل میشوند.
T
Time to Market (TTM) – زمان ورود به بازار
مدت زمانی که یک محصول یا خدمات از ایده تا عرضه به بازار نیاز دارد.
Time to First Byte (TTFB) – زمان تا اولین بایت
مدت زمانی که از درخواست یک صفحه وب توسط کاربر تا دریافت اولین بایت داده توسط مرورگر طول میکشد.
Time to Market (TTM) – زمان تا عرضه به بازار
مدت زمانی که از ایدهپردازی یک محصول جدید تا عرضه آن به بازار طول میکشد.
U
Utilization Rate – نرخ بهرهوری
نسبت زمانی که یک منبع (مانند کارمند، ماشین یا فرآیند) به صورت فعال مورد استفاده قرار میگیرد به کل زمان موجود.
User Retention Rate – نرخ نگهداشت کاربران
نسبتی که نشاندهندهی کاربران یا مشتریانی است که پس از اولین تعامل، باز میگردند و دوباره از خدمات یا محصولات استفاده میکنند.
User Acquisition Cost – هزینه جذب کاربر
مقدار هزینهای که برای جذب هر کاربر جدید صرف میشود.
Utilization of Production Capacity – استفاده از ظرفیت تولید
نسبت تولید واقعی به کل ظرفیت تولیدی شرکت.
V
Video Marketing – ویدیو مارکتینگ
استفاده از ویدیو با هدف بازاریابی را ویدیو مارکتینگ میگویند.
Viral – وایرال
محتوای وایرال یا ویروسی به محتوایی میگویند که در بین مردم و به خصوص در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.
W
Working Capital – سرمایه در گردش
تفاوت بین داراییهای جاری و بدهیهای جاری شرکت، که نشاندهنده نقدینگی موجود برای عملیات روزانه است.
Website Traffic – ترافیک وبسایت
تعداد بازدیدکنندگان یا دفعات بازدید از یک وبسایت در یک بازه زمانی مشخص.